امروزه تفکرات مختلفی در جای جای جهان بر اریکه ذهن بشر نقش بسته و عده ای را گرد هم جمع میکند . اصلا اساسی ترین وجه تمایز انسان با سایر موجودات در قوه تفکر او نهفته که باعث میشود تا روش های مختلفی برای زندگی انتخاب کند . به طوریکه امروزه منهای اعتقادات مذهبی که سهم ویژه و خاصی در تفکرات انسان امروز ایفا میکند ، مشاهده میکنیم که مکاتب فکری گوناگونی به تعداد زیاد در جوامع انسانی در حال رشد و نمو هستند . و این چیز تازه ای هم نیست .
در طول تاریخ هزاران ساله بشر و در ادوار مختلف ، بسا مکاتبی که آمدند و رفتند … در این بین برخی از این تفکرات تاثیر بسزایی در روند تکامل بشر داشتند و برخی دیگر به هر دلیلی توفیق چندانی بدست نیاوردند . یکی از این مکاتب فکری که همواره پا به پای همه جوامع بشری در قالب چهره های گوناگون جلو آمده و سایه به سایه نوع بشر تکامل پیدا کرده ، مکتب وطن خواهی است که از حس میهن دوستی جوامع نشات میگیرد و با همراهی افراد جامعه همواره نقش بسزایی در اعتلای تمدن بشری ایفا کرده . امروزه در مباحث دانشگاهی و در اصطلاح اهل علم ، واژه وطن خواهی را ، ناسیونالیسم تعریف میکنند و آنرا چنین می خوانند . ناسیونالیسم بنا بر مصوبه فرهنگستان ، در زبان پارسی ملی گرایی ترجمه شده . ناسیونالیسم در برگیرنده مجموعه تفکراتیست که حول محور اصل ملیت در یک جامعه شکل میگیرد . برخی ملی گرایی را برابر میدانند با اینکه شخص ملی گرا همه چیز را فدای یک اصل خاص به عنوان ملیت میکند . و به خصوص در سالهای اخیر در جامعه ما برخی از افراد با تغییری محسوس در عملکرد و ارزش های خویش ، مکتب تازه ای را بنیان گذاری کرده اند و آنرا به نام ناسیونالیسم به عامه مردم عرضه میکنند . این افراد اغلب تفکری خاص دارند و در رویای گنگ گذشته های دور ایرانی غرق شده اند . و جالب تر آنکه در بسیاری مواقع برای آینده هیچ برنامه ای ندارند و فقط موجی از انتقادات را نثار همه چیز میکنند .
سوال اینجاست : آیا ناسیونالیسم واقعا همین است ؟